آدم‌های ساکت

آدم‌های ساکت

Mahdi Jaberi's blog
آدم‌های ساکت

آدم‌های ساکت

Mahdi Jaberi's blog

زلزله تهران؛ شروع شمارش کشته‌ها از 700 هزار!


مهدی جابری/ ساخت و سازهای غیراصولی و نبود سیاست مشخص برای نوسازی بافت‌های فرسوده تهران، راه را برای هرگونه تصور و گمانه‌زنی درباره خسارت‌ها و تلفات زلزله احتمالی تهران باز گذاشته است اما عدد پایه برای این محاسبات و تصورات، 700 هزار نفر است؛ یعنی این رقمی است که کارشناسان داخلی و خارجی درباره آن به توافق رسیده‌اند.
185سال قبل بود که تهران و حوالی آن با زلزله‌ هفت ریشتری لرزید. در آن زلزله بر اساس آماری که مورد تایید نیست، 80 تا 90 درصد مردم شمیرانات کشته شدند و مطابق نوشته‌های باقی مانده از آن دوران، حتی یک خانه در شهر تهران یافت نمی‌شد که از آسیب آن زلزله در امان مانده باشد. البته تعداد کشته‌هایی که از آن زلزله اعلام شده است، بسیار بیشتر از جمعیت شمیرانات در آن زمان بود!
متوسط وقوع زلزله در تهران و اطراف آن، هر 150 سال یکبار است؛ به عبارتی تهران از 35 سال قبل تا امروز به انتظار زلزله‌ای دیگر نشسته‌ است اما ساکنان این شهر و مدیران ملی و محلی‌اش توجهی به این موضوع ندارند و فرصتی که در تاخیر زلزله تهران حاصل شده است را نه‌تنها غنیمت نمی‌دانند بلکه آن را سال به سال و به راحتی از دست می‌دهند.


در چند دهه گذشته هرچند برخی قوانین در حوزه معماری و شهرسازی تهران مصوب و رعایت شده است اما در کنار آن و به موازات آن، اتفاقات دیگری رخ می‌دهد که جای تعجب دارد؛ از جمله این اتفاقات می‌توان به گسترش برج‌سازی در کوچه‌های پنج متری اشاره کرد. فروش و اعطای تراکم به دور از بررسی‌های کارشناسی نیز از همین جمله است. به اینها باید معضل بافت فرسوده تهران را هم افزود؛ معضلی که هرازگاهی رسانه‌ای می‌شود اما موج آن خیلی زود می‌خوابد. حقیقت تلخ این است که یک پنجم پلاک‌های ثبتی تهران فرسوده است و اگر زلزله‌ای رخ دهد، فاتحه تمام آنها خوانده است. مطابق اعلام مقامات وزارت راه و شهرسازی، 200 هزار پلاک ثبتی در تهران در معرض تخریب قرار دارد. از آنجا که بافت‌های فرسوده دارای جمعیت بیشتری در مقایسه با مناطق و محلات دیگر هستند، اگر در هر خانه فرسوده به طور متوسط 5 نفر ساکن باشد، می‌توان پیش‌بینی کرد که با وقوع یک زلزله قدرتمند در تهران، یک میلیون نفر بدون کوچکترین مقاومتی و در همان چند ثانیه اول کشته خواهند شد.


مستندات مشخصی درباره میزان رعایت قوانین شهرسازی و نظام مهندسی ساختمان در ساخت و سازهای تهران وجود ندارد که بتوان درباره خسارت‌‌های زلزله احتمالی پایتخت و اطراف آن با دقت و اطمینان اظهارنظر کرد اما تخریب و فروریختن ناگهانی خانه‌هایی که تازه‌ساخت هستند، نشان می‌دهد که نمی‌توان به رعایت کامل قوانین حتی در بافت‌های نوساخت امید داشت. بنابراین می‌شود درباره خسارت‌های زلزله‌ای که در راه است هر حدس و گمانی را مطرح کرد اما عدد پایه برای این محاسبات و تصورات، 700 هزار نفر است؛ یعنی این رقمی است که کارشناسان داخلی و خارجی درباره آن به توافق رسیده‌اند.

مدیر بخش زلزله‌شناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در این باره می‌گوید: "چنانچه زلزله‌ای با قدرت هفت ریشتر پایتخت یا حوالی آن را بلرزاند ، احتمالا یک میلیون نفر کشته و مصدوم می‌شوند."
وی می‌افزاید: "یک پنجم پلاک‌های ثبت شده در پایتخت، فرسوده هستند. به عبارتی حدود 200 هزار پلاک در خطر تخریب قرار دارند که حتی بدون زلزله هم خراب می‌شوند! همچنین مجوزهایی برای ساخت منازل مسکونی بر روی گسل‌ها صادر می‌شود و حتی اگر روی این گسل‌ها ساختمان‌های قوی و محکم هم ساخته شود، با وقوع زلزله فروخواهند ریخت."


زلزله را باور کنیم
مقابله با زلزله‌ای که قرار است صدها هزار نفر را به کام مرگ بکشاند، کار پیچیده‌ای است. البته با توجه به تاخیر 35 ساله در وقوع زلزله‌ای که به طور میانگین هر 150 سال یکبار در تهران رخ داده است، ما فرصت زیادی را برای مقابله و رویارویی با این حادثه بزرگ از دست داده‌ایم و شاید بعدها به خاطر هر روز از این فرصت بر باد رفته و حتی برای هر ساعت و دقیقه‌اش حسرت و تاسف بخوریم.
به نظر می‌رسد مهمترین مشکل ما با موضوع زلزله، باور نکردن آن باشد؛ یعنی ما هنوز به این باور نرسیده‌ایم که زلزله‌ای خواهد آمد. ما حتی نمی‌خواهیم تصور کنیم که نام ما نیز جزو آمار کشته‌ها و تلفات زلزله ثبت می‌شود. ما تمایل نداریم از کوتاهی‌ها و خسارت‌ها و حقیقت‌های تلخی که در حوادث و بحران‌هایی مثل طوفان و سیلاب رخ می‌دهد درس بگیریم و متوجه شویم که وقتی مدیران مدیریت بحران در سطح ملی و محلی نمی‌توانند نسخه‌ای کارآمد برای ما بپیچند، چگونه می‌خواهند در حادثه‌ای بزرگ و تاریخی مانند زلزله به کمک ما بیایند!


ما چاره‌ای نداریم جز اینکه باور کنیم که زلزله‌ای در راه است که حتی ساختمان رسانه‌های ما را خراب می‌کند، به ساختمان‌های مدیریت بحران آسیب می‌زند، مدیران و مسئولان نهادهای امدادرسان را به کام مرگ می‌کشاند و دست‌کم هفت برابر جمعیتی که معمولا در ورزشگاه بزرگ آزادی به جشن و تشویق مشغولند، بی هیچ فرصتی برای فریاد زدن یا حرکت کردن کشته می‌شوند و تمام شهر عزادارِ چندثانیه لرزش خواهد شد.