آدم‌های ساکت

آدم‌های ساکت

Mahdi Jaberi's blog
آدم‌های ساکت

آدم‌های ساکت

Mahdi Jaberi's blog

پزشکی قانونی، آماده‌ترین نهاد در بحران!


مهدی جابری/  دو روز قبل در نشستی که با وزیر کشور داشتیم، وی از جوسازی رسانه‌ها درباره سیلاب اخیر گلایه داشت و می‌گفت "در همان ساعت‌های وقوع بحران، برخی خبرنگارها به انتقاد از ما پرداختند، اما باید صبر می‌کردند و با گذشت چند روز این کار را انجام می‌دادند." امیدوارم، حال که چند هفته از وقوع  سیلاب گذشته است، این یادداشت تلاشی برای جوسازی تلقی نشود.


حادثه‌های طبیعی می‌آیند و می‌روند، نهادهایی که وظیفه پیشگیری و آموزش و فرهنگسازی دارند تا مدتی سکوت می‌کنند و دستگاه‌‌های امدادرسان و مرتبط با حادثه نیز آنقدر فرافکنی می‌کنند تا ردپایی از هیچ تقصیر و کوتاهی به جا نماند.

وقوع سیلاب‌های اخیر در کشور نشان داد ما همچنان برای مدیریت بحران در مراحل قبل و بعد از حوادث طبیعی دچار مشکلات و کاستی‌های اساسی هستیم. برخی مقامات مسؤول حرف از غافلگیری به میان آوردند و آن را علت خوبی برای توجیه کم‌کاری‌ها قلمداد کردند. حال سوال این است که مگر قرار است حادثه‌ها پیش از وقوع به ما اطلاع‌رسانی کنند؟!
نام «مدیریت بحران» بسیار گویاست و به نظر نمی‌رسد نیاز به توضیح اضافه داشته باشد اما مواجهه برخی مدیران و مسؤولان با بحران اخیر نشان داد آنها هنوز در معنای مدیریت بحران گیر کرده‌اند و نمی‌دانند مدیریت بحران مراحل مختلفی دارد که آماده‌باش پیش از وقوع حوادث نیز جزئی از آن است. مدیریت بحران تمام اقدامات مرتبط با پیشگیری، مدیریت خطر، سازماندهی و مدیریت منابع مورد نیاز برای مواجهه با بحران را شامل می‌شود بنابراین «غافلگیری» باید در مرحله پیشگیری حل شود و نشانی از آن باقی نماند.

مدیران، اعضا و کارکنان نهادهای مرتبط با مدیریت بحران، چه در سطح ملی و چه در سطح محلی، سال‌های سال از بیت‌المال حقوق و مزایا و امکانات دریافت می‌کنند و علاوه بر این میلیاردها تومان بودجه‌ و اعتبار با عنوان همایش‌ها و مانورهای مدیریت بحران در اختیار آنها قرار می‌گیرد. حال سوال افکار عمومی و رسانه‌ها این است که این پول‌ها برای چه هزینه شده است؟ و خروجی این هزینه‌ها چه بوده است؟


  بودجه‌های مدیریت بحران کجا رفت؟
برخی مقامات مسؤول در مدیریت بحران حتی در مصاحبه‌‌هایشان به طور ناخودآگاه اذعان می‌کنند ناتوان هستند، تدبیر ندارند و از عهده امور برنمی‌آیند. در همین باره باید به اظهارات مسؤول مستقیم مدیریت بحران در یکی از شهرهای اطراف تهران اشاره کرد که در زمان وقوع سیلاب گفته بود: ما از رودخانه صدای درخواست کمک مردم را می‌شنیدیم اما برای امدادرسانی دچار مشکل بودیم.
مطابق اذعان همین مقام دولتی، مدیران بحران این شهرستان در مرخصی به سر می‌برده‌اند!
این اظهارات نه‌تنها نشانگر وجود ضعف‌های اساسی و پایه‌ای در مدیریت بحران است بلکه با پررنگ‌تر کردن بی‌تدبیری‌ها، موجب کمرنگ شدن امید مردم به این نهادها و مدیران می‌شود. باز هم سوال: چرا افرادی که سال‌ها از بیت‌المال حقوق و مزایا می‌گیرند تا در مواقع بحران در خدمت مردم و جامعه باشند، دقیقا در زمان حادثه و بحران در مرخصی به سر می‌برند؟!
در چنین شرایطی بهترین پیشنهاد این است که این نهادها و مقامات به طور دقیق و روشن برای افکار عمومی توضیح دهند در طول سال‌های گذشته چه بودجه‌هایی دریافت کرده‌اند و این بودجه‌ها چگونه هزینه شده است؟
واقعیت این است که سیل اخیر، آبروی برخی نهادها و دستگاه‌ها را نیز با خود برد و ثابت کرد اگر حادثه‌ای سخت‌تر و تلخ‌تر همچون زلزله رخ دهد، شاید ساختمان‌های ملی و محلی مدیریت بحران هم بر سر مدیران و اعضای آنها خراب شود.
در این میان البته نباید از آمادگی کامل سازمان و ادارات پزشکی قانونی غافل شد، چراکه گویا آنها تنها نهادی هستند که مسؤولیت خود را به درستی و با دقت کامل انجام می‌دهند، طوری که هیچ تردید و بحثی درباره آن نیست و مردم آمار و اطلاعات اعلام‌شده از سوی پزشکی قانونی را با اعتماد می‌پذیرند.

چندی پیش خبرگزاری تسنیم در مصاحبه با مدیرکل مدیریت بحران استان البرز برای اطلاع از میزان آمادگی این استان برای امدادرسانی به تهرانی‌ها در زمان بحران، به این نتیجه رسیده بود که «در صورت بروز حادثه‌ای بزرگ مانند زلزله، پزشکی قانونی این استان از آمادگی بیشتر و بهتری برخوردار است!» انتظار جامعه این است که تمام نهادهای مرتبط با مدیریت بحران از نظر آمادگی و توان برای مواجهه با حوادث طبیعی در کنار پزشکی قانونی قرار گیرند و بتوانند وظایف ذاتی خود را به درستی و با دقت انجام دهند.


  سایه مذاکرات بر سیل
نکته درس‌آموز دیگری که در حوادث سیلاب اخیر وجود دارد این است که از سایه انداختن اخبار سیاسی و بین‌المللی بر مسائلی که با جان مردم سر و کار دارد جلوگیری کنیم. واقعیت این است که مباحث و اخبار مذاکرات و توافق هسته‌ای، توجه به سیلاب را به حاشیه برد و حتی برخی مقامات و رسانه‌های وابسته و مدافع آنها تمایل نداشتند حال خوب موقت خود را با اخبار ناگوار و واقعیت‌های تلخ مرتبط با سیلاب و خسارت‌های جانی و اقتصادی آن خراب کنند!
در چنین شرایطی توجه بهتر و بیشتر به قانون مدیریت بحران کشور شاید بخشی از مشکلات و معضلات در این زمینه را مرتفع کند. در این قانون بیان شده است رئیس‌جمهور، ریاست شورایعالی مدیریت بحران را برعهده دارد و قائم‌مقام این شورایعالی نیز وزیر کشور است. در این قانون برای تمام مراحل مدیریت بحران، از پیشگیری تا بعد از وقوع حادثه، پیش‌بینی‌هایی شده است. در همین باره باید پرسید مقاماتی که در قانون به آنها اشاره شده است، هنگام بحران سیلاب کجا بودند، چه می‌کردند و مشغول کدام جشن یا پایکوبی و سخنرانیِ غیرضروری بودند؟! چرا آنها نتوانستند سیاست را از جان و امنیت مردم جدا کنند؟ شاید آنها بگویند که ما فرصت نداشتیم و کار را به مقام پایین‌تر و رده‌پایین‌تر واگذار کردیم. اما سوال ما این است که آن مقام رده‌پایین‌تر چرا نتوانست با گذشت دو ساعت از وقوع بحران، کار خاصی برای نجات جان انسان‌ها انجام دهد. واقعیت این است که آنهایی که از سیلاب جان سالم به در بردند، شانس یارشان بود و نجات‌یافتن خود را مرهون هیچ مقام دولتی نیستند.

بنا به گفته و اظهارنظر آقای روحانی، «حوادث طبیعی اجتناب‌ناپذیر است. در اینگونه حوادث ابتدا باید تا جایی که می‌توانیم پیش‌بینی درست انجام دهیم و با تمام توان به مردم اطلاع‌رسانی کنیم».
تاکید رئیس‌جمهور بر اصل پیش‌بینی و اطلاع‌رسانی گویای ضعف اساسی نهادها و دستگاه‌ها در مرحله پیشگیری است.
همچنین تسلیت گفتن نهادها و مقامات دولتی به مردم و بازماندگان قربانیان حوادث طبیعی هرچند امری پسندیده است اما آنچه می‌تواند مردم را به تکرار نشدن کوتاهی‌های دولتی امیدوار کند، عذرخواهی و پذیرفتن قصور است، فرهنگی که به این سادگی‌ها از سوی دولتمردان ما پذیرفته نمی‌شود، چراکه پذیرفتن آن الزامی به همراه دارد و آن الزام، تکرار نشدن قصور است.